خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست.
خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم : خدا را دوست دارم ...
تصمیمگیری بخش مهمّی از زندگی را تشکیل میدهد، ما هر روزه خود بارها مجبور به تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ هستیم. مانند: کجا برویم؟ چه بخوریم؟ چه لباسی را بخریم؟ با فلانی چگونه حرف بزنیم؟ به چه کسی رای بدهیم؟ هنگام عصبانیت چه بکنیم؟ چه شغلی، دوستی و یا همسری را انتخاب کنیم؟ و ... .
تصمیمات، زندگی ما را شکل میدهد، ما از طریق انتخابها و تصمیمهایمان قدرت میگیریم.
تصمیمگیری قضاوت و انتخاب بین دو یا چند چیز و یا راه حل است که هرکس در زندگی شخصی و محیط کار و اجتماع خود با هر مقام و مسوولیتی که باشد انجام میدهد و گاه میتواند بسیار مهم و حیاتی باشد. تصمیمگیری نشانهی رشد و بلوغ و مسئولیت پذیری افراد است. تصمیمگیری درست و سنجیده موجب شادی و احساس موفقیت در فرد شده و سازگاری و اعتماد به نفس او را افزایش میدهد و این حالت نه تنها در تصمیمگیرنده، بلکه در اطرافیانش اثر مثبت گذاشته و بهداشت روانی فرد و اعضای خانواده را تامین میکند.
تصمیمگیری هنر و شاخص مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد میباشد، کسانی که به چنین رشدی نرسیده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که اجازه دهند دیگران برای آنان تصمیمگیری کنند.
از آن جایی که تصمیمگیری خود از مهارتهای زندگی محسوب میشود، در این مقاله به 15 راهکاردر تصمیمگیری درست و منطقی اشاره مینماییم.
1- در تصمیمگیری بهتر است با افراد آگاه، متخصص و با تجربه مشورت نماییم.
2- در مورد تصمیمات گروهی یا خانوادگی بهتر است نظر تمامی افراد گروه را نیز جویا شویم.
3- برای این که تصمیم گیرندهی خوبی باشیم، سعی کنیم خود آگاهی خود را افزایش دهیم.
4- در مورد مسائل شخصی با حفظ و تقویت اعتماد به نفس، اجازه ندهیم دیگران برای ما تصمیم بگیرند.
5- مسئولیت پیامدهای تصمیم خود را شخصاً برعهده بگیریم.
6- با مدیریت و کنترل هیجانهای خود تصمیمات منطقیتری بگیریم. همان طور که حضرت علی(ع) فرمودند: «هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور».
7- در تصمیمگیریهای خود به تمام جوانب موضوع توجّه کنیم.
8- سعی کنیم قبل از اجرای تصمیم خود پیامدهای مثبت و منفی آن را بررسی کنیم و امتیاز بدهیم.
9- نگاه مثبت، توأم با تفکّر و شناخت باعث میشود که تصمیمهای درستتر و منطقیتر بگیریم.
10- فرصت تصمیمگیری را از دیگران به ویژه فرزندانمان دریغ نکنیم و به آنها اجازه دهیم در مسائل مربوط به خودشان تمرین تصمیمگیری داشته باشند.
11- شهامت تصمیمگیری را در خود و دیگران تقویت کنیم.
12- به عوامل موثر در تصمیمگیری مانند اطلاعات درست، تأثیر فشار گروهها و دوستان، هنجارهای (جامعه، فرهنگ، مذهب)، رسانههای جمعی و ... توجّه نماییم.
13- به منظور جلب توجّه فرزندان به پیامدهای هر تصمیمگیری در مورد برخی از مخاطره آمیزترین تصمیمهای دورهی نوجوانی با آنها گفتگو کنیم.
14- هدفگذاری در زندگی، مقدّمهی تصمیمگیری است. به عبارت دیگر افرادی که اهداف کوتاه و بلند مدّت خود را در کلیهی شئونات زندگی مشخص کرده باشند، راحتتر و مناسبتر تصمیم میگیرند.
15- مطالعهی زندگینامهی انسانهای موفّق در عرصهی علم و ادب و اقتصاد و ... میتواند زمینهی تصمیمگیریهای مناسبتر را در فرد مهیا سازد.
یادم میآید زمانی که بچه بودم، اهداف و آرزوهای زیادی داشتم که میخواستم روزی به همه ی آنها برسم. متاسفانه در آن زمان روابط دوستانه زیانباری با اطرافیانم داشتم و همین مساله مرا از رسیدن به اهدافم باز میداشت. اما از آن روزها تاکنون گامهای رسیدن به موفقیت را فرا گرفتم. متوجه شدم که برای موفق شدن، مجبور نیستم دیگران را از خودم راضی نگه دارم. فقط سعی کردم یک نفر را راضی کنم، خودم. از توجه کردن به حرفهای افرادی که در زندگی مثل زهر، خطرناک هستند، دوری گزیدم. مشکل اینجا بود که به حرف کسانی گوش میکردم که همواره از موفقیت دم میزدند در حالی که خودشان هیچگاه در زندگی موفق نبودند.
من هیچگاه به حرف کسی که خودش شرایط بهتری از من ندارد، گوش نمیکنم.
ما همیشه این اشتباه را تکرار میکنیم. اگر میخواهید یک خانه بخرید، همیشه یک کسی میگوید: این خونه رو الان نخر، قیمتها دارن پایین میآن.
در این مقاله چهار راهکار عمده و موثر در مسیر موفقیت ارایه میشود. این راهکارها را دنبال کنید و فقط در پی راضی کردن خودتان باشید نگران این نباشید که دیگران چه فکر میکنند. در پایان شما تنها کسی خواهید بود که از نتیجه ی نهایی راضی خواهد بود. هر وقت هم که خواستید میتوانید مسیرتان را عوض کنید.
1- تصمیم بگیرید موفق شوید. موفقیت یک تصادف نیست. این شمایید که با کارهایی که انجام میدهید موفقیت یا شکستتان را رقم میزنید.
2- این بازی درونی و باطنی را یاد بگیرید. برای موفق بودن، باید اول در ذهن خودتان موفق باشید. ذهن شما مثل یک جعبه ی اسباببازی است و مثل هر جعبه اسباببازی دیگری باید محتویات آن را برای بازی تمیز و آماده نگه دارید.
3- برای خود، اهداف قابل دستیابی تعیین کنید. اگر هیچ هدفی نداشته باشید موفقیتتان دشوار خواهد شد.
هدفگذاری یکی از مهمترین ابزاری است که برای موفقیت بدان نیاز دارید. هدفگذاری نقشه مسیری است که قصد دارید در آن پای بگذارید.
اهداف سالانه، ماهیانه و هفتگیتان را یادداشت کنید. سپس این اهداف را به تکههای کوچک، تجزیه و تفکیک نمایید و پس از مدتی موفقیتتان را در هر کدام از این اهداف جشن بگیرید.
4- فعالیت. برای امتحان بهترین یا سریعترین راه، وقت تلف نکنید. یادتان باشد برای موفقیت، هیچ راه میانبری وجود ندارد.
همین الان شروع کنید. منتظر نمانید. نگویید «دوشنبه شروع میکنم»، یا «بعداً شروع میکنم» همین الان شروع کنید. موفقیت منتظر شما نمیماند.
منبع :سایت تبیان
چگونه مثبت اندیش باشیم ؟
افکار از چنان قدرتی برخوردارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابراین باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیتها و کامیابیهای بزرگی دست یابیم.
نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راههای تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»
افکار خود را متوجه خوبیها و جنبههای مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبتنگر شویم.
با خوشبینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشههای جدید مثبت شکل گیرند.
هر روز صبح که از خواب بر میخیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسماءالله روز خود را با نشاط و خوشبینی آغاز کنیم.
از افراد منفینگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم. این افراد با انتقال انرژی های منفی شما را کسل و بی انگیزه می کنند.
به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی تواناییهای خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیشبینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازهای مهم هستند که ما آنها را مهم میپنداریم. پس به هر تغییر با این دید نگاه کنیم که زمینه ای برای تحول و پیشرفت ماست .
ادامه مطلب ...